اتحادها، ائتلاف ها و همکاری ها در بطن جنبش انقلابی زن زندگی آزادی: کوروش‌‌ پارسا

اتحادها، ائتلاف ها و همکاری ها در بطن جنبش انقلابی زن زندگی آزادی

 

بیانیه ۵۲۶  نفره جمهوری خواهان دمکرات  (۳) با ارزیابی و بحث‌ پیرامون بحران های پیچیده غیرقابل حل یا کنترل ساختاری نظام جمهوری اسلامی و ویژگیهای جمهوری اسلامی منجمله زن ستیزی، مخالفت با آزادی سبک زندگی، تبعیض جنسیتی، جنسی ، دینی، اتنیکی و اشاره به ،ریزش دائم محبوبیت نظام از دی ۹۶ و محوریت گذار از کلیت نظام، با محور دانستن جنبش های اجتماعی و حرکت های درونزا برای شکل گیری یک ایر جنبش، راهبردهایی را در انتظار و پیشبینی شکل گیری یک جنبش همگانی گذار از کلیت جمهوری اسلامی ارائه کرد، بعنوان یکی از تهیه کتنندکان اولیه آن بیانیه که یک هفته قبل از کشتن مهسا امینی نهایی شده بود، برخی نکات را در مورد حنبش برای دامن زدن به بحث‌ میان امضاکنندگان این بیانیه، جمهوری خواهان دمکرات و دمکراسی خواهان در این یادداشت بیان میکنم.

 

اتحادها، ائتلاف‌ها و همکاری ها

یادداشت را با این بخش شروع میکنم، و در ادامه به جنبش زن زندگی آزادی می پردازم. با توجه به اینکه جنبش انقلابی در حال پیشروی گام به گام است، یادآور میشوم که بقول بسیاری از تحلیلگران، ما در دوی ماراتون هستیم و نه دوی صد متر، ضمن اینکه جنبش انقلابی بطرف انقلاب پیش می رود. از این منظر تعجیل و تعلل در ساختن این همکاری ها جایز نیست. عنصر سیاسی اتحاد ها بعنوان یک عنصر تاثیرگذار در داخل ‌ و خارح از کشور عاملیت محوری ندارد ولی میتواند کمک بزرگی به پیروزی جنبش زن زندگی آزادی بکند. ضمن اینکه میتوان ادعا کرد که بدون شکل گیری ائتلاف های سیاسی و همکاری ها گذار بسیار دشوار ‌‌حتی ناممکن می‌شود. البته این کزاره را در مورد فاکتورهای دیگر هم میتوان تا حدی اعلام کرد: جنبش اجتماعی درونزا، جامعه مدنی نیرومند در حال شکل گیری، جوانان، زنان ، اتنیکها، معلمان، کارگران، و‌دیگر اقشار جامعه ، فشار بین الملل هر کدام فاکتور‌مهمی در به بار نشستن این حرکت بزرگ دارند،  

با این مقدمه برخی توصیه های کلان در مورد اتحادها و همکاری ها برای کمک به گذار از کلیت نظام را به نظر من میاید، لیست میکنم.

  1.  پشتیبانی از جنبش زن زندگی آزادی و گذار از حکومت باید نهاد فراگیرپشتیبانی از جوهر دمکراتیک و‌حقوق ‌بشری این جنبش در خارج از کشور می‌باشد. در خارج از کشور‌جای  یک نهاد فراگیر مدنی حقوق بشری و‌سیاسی پشتیبانی از خواستهای دمکراتیک مردم ایران و جنبش انقلابی زن زندگی آزادی بر مبنای اعلامیه جهانی حقوق بشر است. این کار در حال حاضر بیشتر توسط انجمن جان باختگان هواپیمای اوکراینی تحت رهبری حامد اسماعیلیون انجام می‌شود، و طبعا باید نهاد فراگیر مدنی حقوق بشری و سیاسی دمکراتیک این عمل را انجام دهد،  
  2.  ساختارسازی و نهادسازی استراتژیک حول سکولار دمکراسی و جمهوریت برای ایران که برای گذار به دمکراسی و جمهوریت و عدم بازگشت به استبداد حیاتی است، از این منظر،ایجاد نهاد وسیع ائتلافی جمهوری خواهان، نهاد ائتلافی اتنیکها، نهاد ائتلافی سکولاردمکرات‌ها، نهاد دمکراسی خواهان سبز (۲) و نهاد دمکراسی خواهان مشروطه خواه  مدتهاست به ضرورت روز تبدیل شده است. برخی از این این نهادها عملا وجود دارند، و‌برخی در مراحل اولیه تشکیل هستند. 

۳. ایجاد نهاد گفتگو و تفاهم‌ ملی و همکاری های موردی بین دمکراسی خواهان به یک ضرورت اساسی برای گذار تبدیل شده است. ایجاد نهاد گفتگو، تفاهم ملی و همکاری دمکراسی خواهان که می بایست جمهوری خواهان سکولار دمکرات، جمهوری خواهان فدرال (غیر تجزیه طلب)، دمکراسیخواهان سبز، سکولار دمکرات‌ها و‌ دمکراسی خواهان مشروطه خواه -(۱) را در بر گیرد، در ورای ائتلاف های ذکر شده در بخش دوم، شایسته است که در دستور کار خارج از کشور قرار گیرد،  البته نهادهای مدنی وشخصیت های سیاسی و انجمن های دمکراتیک می بایست در همه نهاد رل داشته باشند. 

۴. آخرین و شاید مهم‌ترین نکته، ایجاد رهبری جمعی و تشکیل نهادی در داخل کشور که سه عنصر جنبش های اجتماعی،عناصر اولیه جامعه مدنی و نیروهای سیاسی، شخصیت های سیاسی، مدنی و اجتماعی را در برمی‌گیرد، (بطور‌ نمونه پیشنهاد ۲۳ آبان جبهه ملی ایران) به ضرورت روز برای گذار ازجمهوری اسلامی به دمکراسی پایدار تبدیل شده است. 

 

جامعه جنبشی

جامعه جنبشی ایران از دی ۹۶ وارد فاز گذار از نظام شد. از این منظر جامعه آبستن انقلاب شدهبود، بعد از خیزش  دی ۹۶، آبان ۹۸ و تابستان ۱۴۰۰ در خوزستان ، هزاران اعتراض اقشارمختلف منجمله کارگران، معلمان، بازنشستگان و مال باختگان، با فاصله زمانی کمتر اتفاق افتاد،فاجعه پلاسکو و متروپل بار دیگر عمق فساد سیستماتیک  در کل نظام را  نشان داد. حکومت توان حل  بحران‌های مختلف را نداشته و ندارد، از این نظر بحران‌های فزاینده لاینحل جامعه را بطرف تحول  انقلابی میبرند. حکومت با کشتن مهسا امینی در این چهارچوب جرقه ای زد که زاینده جنبش انقلابی زن زندگی آزادی شد، جنبشی فراطبقاتی و سراسری که با خواست فرهنگی واجتماعی آغاز شد و بلافاصله به یک جنبش کلان سیاسی با خواست انقلابی گذار از جمهوریاسلامی به دمکراسی و برابری فرارویید، شکل گیری سندیکاهای نیرومند منجمله کارگران هفت تپه و سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانان تهران و‌حومه، اتحاد کامیون داران، شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان، تشکل های بازنشستگان، گروه های محیط زیستی و ‌‌دیگر تشکل ها در دو دهه گذشته زیر پایه نیرومندی برای تقویت جنبش ها پدید آورده است. انجمن های مدنی نیمه مستقل هم زمینه گسترش تضاد درونی و رویش گرایش مستقل مدنی در هر موردی را در بطن جامعه جنبشی فراهم میکنند.

نود روز گذشته

نود روز از جنبش زن زندگی آزادی می گذرد، حکومت طبق معمول به جای ریشه یابی و حل بحران به جمع کردن ناموفق ‘بحران’ پرداخته است، نتیجه آن گسترش اعتراضات و شکل گیری جنبش انقلابی به سراسر کشور و سرایت گام به گام آن به افشار مختلف می‌باشد، دانشگاه،خیابان و اصناف سه ضلع این جنبش انقلابی هستند، حکومت نتوانسته است با سرکوب وایجاد ترس مردم را به عقب نشستی وادار کند، بفول خودشان نیروهای سرکوب خسته و‌ ناتواناز جمع کردن هستند، ریزش در درونشان وجود دارد و فقط سی درصد پاسداران بازنشسته بهفراخوان بازگشت پاسخ دادند، ۴۵۰ جان باخته جنبش، بیش از پانزده هزار دستگیری، شعله جنبش انقلابی را شعله ورتر کرده است، آمارهای درون حکومتی که در قایلهای افشا شده وجود دارد حاکی از حمایت ۸۴ درصد مردم از جنبش‌ در مقطع چند هفته کذشته دارد. ۱۴ تا ۱۶ آذر نقطه عطفی در مشارکت کسبه و بازار در این جنبش بود که نزدیک به هشتاد شهر را در بر گرفت. حکومت با اعدام محسن شکاری و‌مجید رضا رهنورد سعی ‌در ارعاب دوباره مردم ‌و’جمع’ کردن جنبش انقلابی داشت که با خشم بیشتر مردم مواجه شده است. ضمن اینکه این اقدام حکومت وجه بین الملل کار جنبش در خارج از کشور را خطیر تر می‌کند، ضمن اینکه گسترش نیرومند فرهنگ ضد اعدام ضربه فرهنگی دیگری به موجودیت حکومت اسلامی است، نکته قابل توجه دیگر افزایش ۶ درصدی ارزش دلار در هفته گذشته بالا رفتن بیشتر تورم انتظاری را هم در آینده نزدیک نشان می دهد.

در آستانه انقلاب سیاسی

حکومت با مردمی طرف است که اعتراضشان به خشم انقلابی تبدیل شده است، اسنراتژی سرکوب هر چه باشد، نرم، سخت، مکارانه با عقب نشینی مقطعی، خدعه ، زنده کردن مردگان اصلاح طلب حکومتی و ساختن میانجی گران غیر واقعی جواب نداده و‌ نمی دهد،لایه های مختلف تبعیض کم نشده ‌وجه بسا سال به سال زیادتر شده، حذف دائم غیر خودی وتبدیل شدن حاکمان و‌کارکزاران حکومت در دولت به آشغال‌ترین قشر اسلامی ، پدیده جهانی شدن و به صحنه آمدن  نسل زومر، انزوای کامل حکومت سیاست خارجی ایدئولوژیک، با روسیه فیلی و آمریکا‌- اسرائیل ستیزی در‌منطقه، به آتش کشیدن منابع ملی در منطقه از یک طرف و چاه ویل‌ فساد سیستماتیک، نابودسازی محیط زیست، کشور را در ورطه بحران اقتصادی، فرهنگی واجتماعی فروبرده و حکومت قرون وسطایی و رهبر متوهم توان درک ریشه های این بحران فزاینده را که ماهیت خودش می باشد را ندارد، معنای حل بحران انحلال نظام غیرکارامد،دچار فساد ساختاری و سیستماتیک، تبعیض آلود، ضد زن، ضد زندگی و ضد آزادی، (ضد توسعه، ضد رفاه، ضد دمکراتیک) و‌ضد برابری می باشد.  حکومتی که ضد آنسان آزاد و خودمختار است، حکومتی که  خواهان انسان شرع بند و نه شهروند، می‌باشد ولی تولد انسان آزاد خودمختار و رنسانس فرهنگی اجتماعی جامعه همراه پارامترهای ذکر شده دربالا، جنبش انقلابی زن زندگی آزادی ایران  را  در آستانه انقلاب سیاسی قرار داده است. این پارامتر مهمی در نگاه به اتحادها و همکاری هاست. 

ویژگی های جنبش

هم‌ پیوندی جنبش‌های مختلف برای شکل گیری جنبش انقلابی بر بستر ده ها تبعیض ونارضایتی فرهنگی اجتماعی اقتصادی، یک خواست سیاسی کلان گذار از نظام بود ولی با شجاعت شکوهمند زنان و پیگیری اعتراضی نسل زومری روبرو است که با سرکشی و شجاعتش دنیا را به تحسین وا داشته است،  

آزادی و عدم قبول سلطه جوانان، و عدالت (عدم قبول تبعیض ساختاری زن و مرد و لیست بزرگ تبعیضات ذاتی در نظام حقوقی و حقیقی جمهوری اسلامی، با خواسته‌های مطالباتی و اقتصادی اقشار مختلف(ضدیت با فساد سیستماتیک و ناکارآمدی و عدم پاسخگویی) ، شکست تجربه اصلاحات وپاسخگو‌کردن قدرت، جنبش‌های اجتماعی را (صنفی و‌ متشکل- دانشجویان، معلمان، بازار،بازنشستگان ، اتنیکی و غیره) به درک مشترک و خرد عمومی اصلاح ناپذیری حکومت رسانده،رویش دوباره و توانمندتر شدن جامعه مدنی مستقل (ورزشکاران ، استادان، دانشجویان، وکلا،پزشکان، هنرمندان، سینماگران، فن آوران، مترجمان، نویسندگان و غیره) نیز بعد مدنی حرکت راپر مایه تر و توانمند تر کرده است، سازمانیابی جوانان محلات (بیکاران ناراضی، دختران معترض، ناراضیان اقتصادی و فرهنگی) ، خیزش دوباره و ققنوس وار دانشگاه و پیوستن گام به گام اصناف ، همراه با پیشروی و عقب نشینی مقطعی دائم، جمعی تر شدن دائم حرکت ناقوس انحلال جمهوری اسلامی و ریزش چند درصد باقی مانده پایگاه حکومتی را به صدا در آورده است. ، فایل های صوتی افشا شده دست و‌ پا زدن حکومت سردرگم را در حال سقوط را نشان میدهد. آیا جنبش خیابانی توانمندتر می‌شود و خیابان را تصرف می کند و آیا همه اقشار مختلف کشور  را به اعتصاب همگانی و عبور کامل از حکومت هدایت میکنند؟ نکات در این بخش هم دوباره ما را متوجه اهمیت اتحادها و ائتلاف ها می کند.

نکات پایانی

  مهساامینی نماد همپوشی خواستهای برابری جنسیتی، اتنیکی ، دینی بود، با اینکه جنبش زن زندگی  آزادی با خواستهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی شروع شده است ولی در ماه های آینده ، با تشدید تورم‌، بیکاری و‌ تشدید بحران اقتصادی، زمینه توان افزایی بیشتر جنبش و‌تغییر نهایی توازن قوا به سود مردم برای اعتصاب همگانی و تبدیل حنبش انقلابی به انقلاب بیشتر فراهم می‌شود.در این روند تبدیل جنبش انقلابی به انقلاب، از یک طرف شکل گیری پیوسته انجمن ها و حلقه های دمکراتیک و نیمه علنی برای سازمانیابی محل کسب و کار و محلات و بعضا انجمنهای سیاسی که در بطن این جنبش انقلابی به سازماندهی و هدایت بپردازد یک نیاز بنیادی است، هزاران نقطه نورانی در فضای واقعی و مجازی که پیاده نظام و سر این جنبش وسیع انقلابی ، افقی و شبکه ای هستند، جنبش انقلابی زن زندگی آزادی که علیرغم دستگیری ها وسرکوب ها نوزایی می کند متشکل تر و توانمند تر می‌شود، آتش های درونی جنبش خاموش نمی شوند و عملا شعله ورتر شده اند. هر ایرانی می توان محفل و حلقه خود را در داخل و خارج بوجود آورد، چه بسا که عملا این اتفاق افتاده است، ولی دوباره یادآوری بخش ائتلاف و همکاری های این یادداشت در‌پایان این نوشته ضروری است. بر همه ماست که توان حداکثری خود را در هر جایی که هستیم استفاده کنیم که ضمن حرکت شبکه ای یا سازمانی و یا محفلی خود، راه همگرایی بیشتر را پیدا کنیم، ضمن اینکه حفظ تکثر ‌در این همگرایی ارزش استراتژیک‌ در استقرار دمکراسی در ایران دارد. اشتباه ۵۷ را تکرار نکنیم ولی با تقویت جنبه ایجابی حرکت، از انقلاب که عامل اصلی آن نظام استبدادی و قرون‌ وسطایی حاکم است ،هم نترسیم.

کوروش‌‌ پارسا

سه شنبه ۱۳ دسامبر ۲۰۲۲

(۱) منظور‌ از دمکراسی خواهان مشروطه خواه آنانی است که نظام پادشاهی آینده ایران را تعریف کرده اند و طوری که آن نظام مغایرتی با دمکراسی و حقوق بشر‌ندارد، مثلا هیچ قدرتی و اختیار واقعی به نماد پادشاهی نمی دهند. امتیاز موروثی ‌و قدرت مادام العمر‌در‌ان وجود ندارد. بنظر نگارنده یک نوع پادشاهی انتخابی (چند سال یکبار) می تواند این ویژگی را داشته باشد،

(۲) دمکراشی خواهان سبز به نیروهایی سبز ‌تحول طلبی که قائل به کذار از جمهوری اسلامی شده اند

(۳) متن بیانیه: https://bit.ly/3ObAo0O

امضاگیری تا ۸ ژانویه ۲۰۲۳ ادامه دارد

اشتراک در شبکه های اجتماعی