تنها راه کسب حقوق مان، اعتراض مستمر و فرسایشی کردن مبارزه در تمامی روزهاست.
حاکمیت ، برای تحمیل فالکت عمومی تالش می کند بازنشستگان را خسته و به خانه ها بازگرداند.
دولت با قدرت عریان تمامیِ قوانین را علنا زیر پا گذارده و در واقع ارادۀ خود را که تحمیل فقر و گرسنگی و مرگ است را اعالم می
کند. در سال جاری، دولت ابتدا با ترفندِکودکانه با یک ویرگول، قانون و حقوق بازنشستگان را به بازی گرفت، بعد از بر مال شدنِ آن
به ترفند های دیگری متوسل شد. در نهایت آقای رئیس جمهور، مستقیما و بدون تعارف؛ الیحۀ افزایش حقوق بازنشستگان تأمین
اجتماعی که همۀ مراحل قانونی را طی نموده بود را لغو کرد و به حق زندگی بازنشستگان توجهی ننمود. اینک فقط وعده های سرگرم
کننده، تو خالی داده تا زمان خریده و اهداف اولیه و اصلی خود را اجرا کند. دولت جدید در اولین سال حضورش با اقتصاد برنامه
ریزی شده حذف و مرگ در ذلت حقوق بگیران و بخصوص 21 میلیون خانواده بازنشستگان شروع کرده است. همچنین با تجهیز و
تمرکز نیروهای انتظامی از حقّ قانونی بازنشستگان در برگزاریِ تجمع برای اجرای قانون و حقوق خود جلوگیری نمود تا
آنها را خسته و فرسوده کرده و به خانه ها برگرداند. اگر اعتراضات خاتمه یابد، دولت موفق شده و این برنامه های ضد بشری را
در سال های بعد شدید تر و زنجیرها را سفت تر خواهد کرد. بطوری که حسرت سال جهنمی 2042 را بخوریم.
با عدم تأمین مواد غذایی و حتی مایحتاج اولیه خانواده، در دسترس نبودن درمان و دارو و سرافکندگی و شرمندگی، نسلی از
بازنشستگان یا انواع بیماری یا یأس و نا امیدی و سکته و حتی خودکشی حذف خواهند شد . تمامی مرگ های زودرس، یک قتل
عمد توسط دولت محسوب شده و دولت باید جوابگو باشد. بازنشستگان با خواندن دست دولت، هوشیارانه شعار دادند:
" تا کی سرافکندگی، یا مرگ یا زندگی" " زیر ظلم و ستم نمی کنیم زندگی ... مرگ بر بردگی"
بازنشستۀ غیور اصفهانی گفت " قرار بود صدام ما را بکشد بدست شما کشته می شویم صدام یکبار می کُشت، شما هر روز"
دولت ها همواره بی قانونی را در خفا و از چشم مردم پنهان می کردند اما تا کنون دیده نشده بود که دولت اینچنین قانون را در
مقابل اعتراضات گستردۀ مردمی زیر پا گذاشته و بر آن پافشاری کند. برایمان مسلم و واضح است که با برنامه های حاکمیت، زندگی
با آسایش و کرامت در دوران بزرگسالی از ما سلب می شود. ما برای حقّ زندگی خود اعتراض و مبارزه می کنیم. با سلب اندک ثروت
ها و دارائی های مردم و تمرکز و تجمیع در دست صاحبان قدرت، اختالس، سلب مالکیت عمومی، همچنین انتقال به دیگر کشورها و
سرمایه گذاری و یا هزینه برای مردم آنها، گرسنگی را به ما تحمیل می کنند. در عین حال شاهد نابسامانی ها و فقر و فالکت،
کودکان کار و تحصیل دانش آموزان در کَپَر ها هستیم. فقط فروش نفت در دولت نهم و دهم برابر 044 میلیارد دالر بود. با فروش
دیگر منابع و کسب مازاد سود از دسترنج نیروی کار و حقوق بگیران می شد فقر را ریشه کن، قوانین را اجرا و ده بار کشور را ساخت.
دارائی ها و ذخایر در سازمان تأمین اجتماعی از جمله با فروش274 شرکت سازمان تأمین اجتماعی را به شرکت سورینت و تضمین
بانک هایی که غیر واقعی و صوری بودند به یعما رفت. سرمایۀ صدها میلیارد دالری که اکنون در چنگ ارباب قدرت است، همه بعد از
انقالب کسب شده، منابع این ثروت ها و چند هزارشرکت تولیدی – خدماتی، بانکی، مستغالت، تجاری و .... از کجا تأمین شده است؟
مگر نه از ثروت های ملّی، دولتی و خصوصی از افراد جامعه و از جمله امثال سازمان تأمین اجتماعی بوده است؟. دولت چرا از اینکه
حقوق بازنشستگان طبق تورم از منابع سازمان که خود اندوخته بودند، پرداخت شود ممانعت می کند؟ سرمایه های سازمان را برای
چه مقاصدی می خواهد؟ تمامی بنیادها و اَبُر شرکت های مقاماتِ حکومتی، از منابع عمومی و غیر دولتی بوده و به دولت نیز حساب
پس نداده اما از دولت بودجه هم می گیرند. مثل بنیاد برکت تحت نظر همین محمد مخبر، فرزند یک واعظ که از مخابرات دزفول به
معاونت رئیس جمهور رسید. وی یک میلیارد دالر برای تولید واکسن از دولت گرفت اما با ناتوانی و بی برنامه گی بجای آن مرگ
تحویل مردم داد. ما برای کسب حقوق خود طبق کلیّۀ قوانین کشوری و حقوق انسانی خود و همچنین جلوگیری از تاراج اندوختۀ
خود طی سی سال باید قدرت متمرکز دولت برای سرکوب را پراکنده کنیم.
چگونه تظاهرات متعدد روزانه و کم تعداد، برای کسب مطالباتمان در همۀ نقاط شهر بر پا کنیم؟
با اعالم تجمع در یک نقطه، بخصوص در تهران، کرج، شیراز و .... مشاهده می شود که حاکمیت نیروهای بسیار گسترده ای را در
آنجا متمرکز و حتی اجازه رفت و آمد و قدم زدن در آن محدوده ها را نمی دهد. لذا برای طرح مطالبات قانونی خود، پس از
اطالع از ممانعت از تجمع باید در مکان هایی درحد دو خیابان دور تر یا در منطقۀ زیست و یا حوالی شعب سازمان تأمین
اجتماعی یا کارگزاری ها و کانون ها که بازنشستگان حضور دارند با برپایی تجمع و دادن شعار های مطالباتی سعی کنیم
با راه پیمایی و تغییر مکان سریع از دستیابی توسط نیروهای سرکوبگر جلوگیری کنیم.
در صورت حمله نیروهای انتظامی متفرق و به دیگر نقاطی که قبال هماهنگ کرده ایم رفته و اعتراضات را از سر بگیریم.
در صورتی که به مقرّ پلیس بردند، از مطالبات و حقوق خود دفاع کرده و آنها را آگاه کنیم. در مقابل قاضی از حقوق خود
طبق قانون دفاع و مطرح کنیم، دولت عمل غیر قانونی کرده و نباید در سازمان دخالت کند. تورم 011 %افزایش 01%
اگر قبالً تعهد عدم حضور در تجمع بر اثر بی اطالعی از ما گرفته اند اظهار می کنیم تعهد ما خالف قانون بوده و ما خواستار
اجرای قانون هستیم. حداکثر کار آنها در بازداشت ماست اما زندان ها هم پُر است و جا ندارند. می خواهیم در خانه بجهت
فقر و نداری بازداشت و خانه نشین باشیم در مراکز پلیس بازداشت باشیم چه فرقی می کند؟
اگر خواستند با تهدید به عقب واداشته و بترسانند، مگر غیر از این است که هر لحظه در معرض تهدید بی غذایی و بی
دارویی و بیماری و سرافکندگی قرار داریم. شعار غیور مردان تبریز را به یاد بیاوریم. "یا مرگ یا زندگی"
اگر در معرض خطراحتمالی قرار بگیریم؟ مگر نه آنست که با حقوق در خط گرسنگی در معرض خطر قطعی قرار داریم؟
با برگزاری تجمعات اعتراضی در دستجات و در نقاط مختلف نیاز به رهبر نداریم و " خود رهبریم" زیرا اگر انتظار از دو
سه نفر بعنوان رهبر داشته باشیم با دستگیری آنها خلع سالح خواهیم شد. با تداوم اعتراضات در نقاط مختلف، آنها
قطعا خسته شده و قادر به مقابله با ما نبوده و مجبور به پرداخت حق و حقوقمان خواهند بود، در غیر اینصورت باید
منتظر فقر و فالکت و ذلّت باشیم. ما چند میلیون نفریم و می توانیم. بازنشسگانی که علی رغم حقوق پایین نظاره گر
بوده و اعتراض نمی کنند، در واقع ذلت را پذیرفته اند و آنهایی که دارای امکاناتی در زندگی بوده و خود را کنار می
کشند، مصداق بنی آدم اعضای یک پیکرند .... تو کز محنت دیگران بی غمی، نشاید که نامت نهند آدمی هستند.
حاکمیت که بیش از قبل یکپارچه شده با سلب حقوق اندک و دارائی ها و کوچک کردن سفره ها، آنرا در دست خودی ها و اَبَر
سرمایه داران انباشته و متمرکز کرده تا جامعه را به آن سمتی که نیّت اصلی آنهاست که یک لُنگ پوشیده و با نان خشک سالح
دست گرفته و در راه مطامع آنها بجنگند و خود هر چه بیشتر ثروت های افسانه ای بیندوزند همانطور که شاهدیم بازنشستگان،
معلمان و کارگران را با اتهامات واهی به زندان انداخته و فشار را بر تمامی اقشار اجتماعی از جمله دانشجویان، وکال و حقوق دانان و
روزنامه نگاران و تشکل های مردم نهاد، که طبق قانون اساسی حق تمامی آحاد و اقشار و طبقات در کشور است، را تنگ تر می کنند.
باید بدانیم که تنها با کنار زدن ترس و پیشه کردن راه و رسم آزادگی و سر فرازی می توانیم به یک زندگی در خور انسان دست
یاببیم در غیر اینصورت با سقوط در خطّۀ فقر و فالکت زندگی ترحّم انگیزی برایمان رقم زده اند و دسته دسته بجهت شرایط
نابسامان حذف خواهیم شد و حاکمیت نه تنها از این موضوع ابایی ندارد که برای این هدف برنامه ریزی کرده است.
)این بیانیه را در فضای مجازی برای بازنشستگان و گروه ها ارسال نمایید. می توان آنرا دو رو چاپ کرد و به میان بازنشستگان
در مراکز حضور آنان در کانون ها، شعب تأمین اجتماعی و کارگزاری ها و پارک ها و مساجد رفته و آنرا بدست آنان رساند