پلنگ و کفتار!شورای سردبیری جامعه نو
بهاینترتیب توازنِ نسبیِ زورِ خیابانیِ حکومتِ خشن و تودۀ خشمگین، وضعیت کنونی را تا ظهور آن تمامکننده حفظ میکند. وضعیتی که در آن نه حکومت میتواند بر خیزشهای اجتماعی غالب شود و به جامعه مهمیز بزند و نه جامعه میتواند حکومت را به عقبنشینی و اصلاحِ رویه مجبور و یا کاملاً ساقط کند. فقط خدا میداند اوضاع چقدر باید بدتر شود و چند آبان و دیِ دیگر باید رخ دهد تا روند سلطۀ «که بر که» به پایان برسد. روند یادشده همراه با تغییرات دیگری نیز هست. نخست آنکه طولانی شدنِ عمر حکمرانیهای استبدادی، پتانسیلهای اصلاحاتِ درونیِ آنها را کاهش میدهد. این روند در ایرانِ امروز به شکلِ کاهشِ شمار، ریزشِ روحیه و اراده و اضمحلالِ تدریجیِ نیروهای اصلاحطلبِ درون نظام دیده میشود. دوم آنکه بهتدریج نقش عامل بیرونی یعنی کشورهای دیگر را در شکلگیریِ آینده افزایش میدهد و تحول را اگر در ابتدا برونزایی بالا ندارد، به همراهیِ دولتهای بیگانه با طرفین، متمایل میکند. سوم و مهمتر از همه، ذهنیتِ تودههای ناکام در تغییرِ وضعیت را برای پذیرشِ یک شهسوارِ نجاتبخش آماده میکند؛ «هرکس میخواهد بیاید، فقط اینها بروند!» طولانی شد. میتوان بر مبنای نیروهای موجود و توانِ مشارکتِ آنها در ایجاد تغییر، پیشبینیها و سناریوهای دیگری هم متصور بود و ارزیابی کرد اما به نظر میرسد محتملترین رخداد در افق آیندۀ ایران، همین باشد؛ جانشینیِ پلنگ بهجای کفتار!